زبانحال حضرت عباس علیه السلام قبل از شهادت
چه اشراقی دل از این لحظههای ناب میخواهد؟ چه شوری سینه از این اشک چون سیلاب میخواهد؟ من از این سیر آفاقی دو چندان میشوم بیدل که چشمی منتظر در خیمه از من آب میخواهد و آن سوتر کسی در دست داسی دارد و حتماً تمام غنچهها را از عطش سیراب میخواهد ادب با دست شستن از دل و دستم به دست آمد مگر درس ادب آموختن آداب میخواهد؟! نمانـده در تـنم دستی و گرنه خوب میدانم محبّت خانهای دارد که دقّ الباب میخواهد بیا موسی که هارونت به رغم سامری خواهان فقط از معجز چشم تو اسطرلاب میخواهد! وضو از خون، اذان با یا اخا، سجادهام صحرا بیا ای بهترین، این لحظهها محراب میخواهد و من ماه بنی هاشم یقین دارم که بعد از این مدینه هر شب از اُمُّ البنین مهتاب میخواهد! |